کتاب «1621»؛ خاطرات خودنوشت 119 ماه اسارت سیدحمیدرضا میرمحمدصادقی که از سوی نشر آرما در سال جاری (1393) منتشر شده است. نویسنده در این اثر تلاش میکند زوایای کمتر شناختهشده اسارت را به تصویر بکشد.
«1621» عنوان خاطرات خودنوشت اسارت سیدحمیدرضا میرمحمدصادقی است. وی متولد1338 است و در زمان آغاز تهاجم عراق و جنگ تحمیلی، در گردان 330 توپخانه لشکر خوزستان فعالیت میکرد.
گردان صادقی ماموریت پیدا میکند برای محافظت از پاسگاه 25 در منطقه بین پاسگاه طلائیه و شلمچه مستقر شود. وی در همان روزهای اول جنگ به اسارت دشمن در میآید. خودش مینویسد: «... حدود یک کیلومتر به پاسگاه حمید مانده بود. محسنی با تمام سرعت به طرف پاسگاه در حرکت بود. طولی نکشید که پادگان حمید را در مقابل خود دیدیم؛ ولی ناگهان از اطراف جاده عراقیها ما را محاصره کردند....دور تا دورمان سربازان عراقی بودند و همگی به ما میخندیدند. یکی از آنها در حالی که قاه قاه میخندید، ما را تفتیش کرد و رادیو جیبی مرا گرفت...صدای خنده سرباز عراقی رشته افکارم را در هم ریخت. سرباز عراقی خندهکنان میگفت: «وِن طهران؟ وِن گوگوش؟» یعنی تهران کجاست؟ گوگوش کجاست؟ یکی از دوستانم گفت :« خیلی دور است.» سرباز عراقی که کمی فارسی بلد بود، گفت: « ما تا فردا در تهران خواهیم بود.» بعد ما را با وضع رقتباری با شکنجههای روحی و جسمی فراوان، به طرف پادگان حمید حرکت دادند...»
کتاب «1621» در 7 فصل نوشته شده است. «به عشق میهن»، «درد اسیری»، «اردوگاه رمادیه»، «رویدادهای مشترک رمادیه و موصل»، «اردوگاه موصل»، «در آغوش وطن» و «سخن آخر» عنوان فصلهای کتاب است. در هر فصل نیز علاوه بر عنوان اصلی، عنوانهای فرعی متناسبی هم برای موضوعها انتخاب شده است.
میرمحمدصادقی در انتهای فصل «اردوگاه رمادیه» کتاب توضیح داده که چگونه هر یک از اسیران ایران شرح وظایفی داشتند. وی در اینباره آورده است: «...در زندانهای عراق افراد مختلف مسئولیتهای گوناگونی داشتند. فردی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد، زندانی دیگر به عنوان وزیر تعاون و بهداشت و... منصوب شده بودند و به این ترتیب میکوشیدیم با نظم بیشتری امور را اداره کنیم...»
نکته حائز اهمیت در کتاب این است که نویسنده، بر خلاف بیشتر کتابهای خاطرات آزادگان، وقایع و رویدادها و افراد ایرانی و عراقی را به دو بخش سیاه و سفید تقسیم نکرده و کوشیده با رعایت ملاحظات اخلاقی و مسائل امنیتی، واقع جریانها و حوادث دوران اسارت را بازگو کند و با شهامت و صداقت، مخاطب خود را با حقایق اسارتگاههای عراق و رفتار واقعی اسیران ایرانی و زندانبانان عراقی آشنا کند و زوایای کمتر شناختهشده اسارت را به او نشان دهد.
در این کتاب، ما تنها شاهد مظلومیت، غم و اندوه، بییاوری، بذلهگویی، خوشمشربی و اخلاق حسنه صِرف اسیران ایرانی یا دستانداختن زندانبانان دشمن و در مقابل سبعیت، بیرحمی، درندهخویی، بلاهت و بیایمانی عراقیها نیستیم. در بخشی از کتاب میخوانیم: